عشقولانه هاي من و مجي

انگار اين روز شماري فايده نداره

مجي ديشب گفت شايد ديرتر بياد

 

******

 

31

 

******

 

نوشته شده در دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:25 توسط sami| |

******

 

24

 

******

 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:58 توسط sami| |

 

******

 

17

 

******

 

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:44 توسط sami| |

******

 

10

 

******

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:12 توسط sami| |

******

 

3

 

******

نوشته شده در دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:52 توسط sami| |

آخ جوووووووووونمي جوووووووووووووووووووووووووووووووووووون

مجي جونم باز ازم تعريف كرد

اقامون الان بهم گفت خانوم تنبل.

خودش ميدونه چرا تنبل و بي حال شدم

اخه از آقامون دورم و وقتي پيشم نيست حال و حوصله ندارم خب.

مجي جونم الان بهم يه قول داده:

" قول داد تمام اين روزايي كه پيشم نيست و جبران كنه"

نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:3 توسط sami| |

دیروز عالی بود گلم مرسی

خیلی برام جذاب بود و غیر منتظره واقعا سوپرایز شدم فدات بشم

بازم فکر اشتباه کردی عزیزدلم

برای شیطونی نمیدونم چی بنویسم

عشقم واقعا کیکت عالی بود وجذاب

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:28 توسط moji| |

قربون اقاي خابالوم برم. من تا الان منتظر اس بودم اما شما خاب بودي!!!!!

فداي عشقم بشم كه انقد ميخابه

نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت 16:23 توسط sami| |

ديروز تولد عشقم بود، البته دقيقا تولد مجي 24 شهريوره اما به دلايلي با يه كم تاخير برگذار شد

از يك ماه پيش برنامه همچين روزي و چيده بودم و هي برنامه هامو تغيير ميدادم تازه ميخاستم مجي هيچي نفهمه اما نشد و خودم همه چي و لو دادم و كلا سوپرايز شدني در كار نبود

 ديروز فكر كنم بيشتر به من خوش گذشت تا مجي

انقد بهم خوش گذشت كه نميخاستم برگردم خونه و آخرشم به زور برگشتم

حسابي هم شيطوني كرديم، به عشقم گفتم يه كم آب بازي كنيم و فداش بشم چنان خيسم كرد كه تا نيم ساعت از سرما رو ويبره بودم اما خيلي خوب بود

كيك ديروز هم شاهكار خودم بود كه حسابي خنده دار بود اما باز مجي جونم مثل هميشه ازم تعريف ميكرد و ميگفت خانمي كار شما حرف نداره منم از ذوق ميتركيدم

اينم عكس شاهكار بنده....

ديگه بايد برم آخه مجي جونم زنگ زده و ميخام باهاش بحرفم

 

نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت 12:10 توسط sami| |


Power By: LoxBlog.Com